معنی ازصنایع ادبی

حل جدول

ازصنایع ادبی

ایجاز، مجاز، ایهام، تضاد، ترکیب بند، ترجیع بند، کنایه، تلمیح، جناس، تضمین، اغراق، حسن تعلیل، تشبیه


ازصنایع مادر

ذوب آهن


ادبی

فرهنگی

واژه پیشنهادی

ازصنایع دستی

شعربافی


ازصنایع بافتنی سنتی داری

فرش و قالی دستباف

گلیم بافی

ترکی به فارسی

ادبی

ادبی

فارسی به عربی

ادبی

ادبی، تعلیمی

عربی به فارسی

ادبی

ادبی , کتابی , ادیبانه , ادیب , وابسته به ادبیات , ادبیاتی

فرهنگ معین

ادبی

(~.) [ع - فا.] (ص نسب.) نوشته ای که موضوع و سبک آن ادبی باشد، نوشته هایی که با فنون ادبی بستگی داشته و درباره ادبیات باشد.

فرهنگ فارسی هوشیار

ادبی

از پارسی ادبی ادبیک (صفت) منسوب به ادب آنچه پیوستگی و ارتباط با ادب داشته باشد نوشته هایی که با فنون ادبی بستگی داشته و درباره ادبیات باشد.


علوم ادبی

دانش های ادبی

لغت نامه دهخدا

ادبی

ادبی. [اَ دَ بی ی] (اِخ) کوهیست نزدیک عوارض. شماخ گوید:
کانها وقد بدا عُوارض ُ
و أدبی ّ فی السّراب غامض ُ
واللیل بین قَنوَین رابض ُ
بجیرهالوادی قطاً نواهض ُ.
نصر گوید: أدبی ّ کوهی است در دیار طی ٔ حذاء عوارض. و آن کوهی است سیاه رنگ در أعلی دیار طی ٔ و ناحیه ٔ دار فزاره. (معجم البلدان).

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

ادبی

فرهنگی

فارسی به ایتالیایی

ادبی

letterario

معادل ابجد

ازصنایع ادبی

246

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری